عمل فتخ بابا جون
عزیزم این روزا خیلی سرمون شلوغه. بابا جون رو یکشنبه عمل کردن. فتخ و آپاندیسش رو. کلی مهمون میاد و میره. خلاصه دائم در حال پذیرایی هستیم. ددی هم که داره تولد منو تدارک می بینه. سه شنبه اولین کلاس ارشدم بود که به برکت قدم خیری تو انتقالی گرفتم زنجان و رفتم کلاس. کلی خسته شدم آخه تا شب کلاس داشتم اما باید تحمل کنم. عزیزم برای رسیدن به چیزای خوب باید سختی هاشون رو با لبخند تحمل کنی تا وقتی به اون چیزای خوب رسیدی کلی خاطره خوب پشت سرش داشته باشی. الان ده هفته و دو روزته. الان شدی اندازه یه حبه انگور. ای جان من فدات شم که چقدر کوچولویی تو. 6 گرم وزن داری و 35 میلیمتر طول. همه اعضای بدنت شکل گرفتن و سرت بزرگتر از همه اعضای بدنته. اهلی مامی...
نویسنده :
مامان نرگس
19:6